خاطرات آذرماه
سلامـــــــــــــــــــــــــــــــــ من محمد یاسین هستم مامانم این روزا خیلی سرش شلوغه منم تصمیم گرفتم واسه آپدیت کردن وبلاگم خودم اقدام کنم این روزا خیلی زود میگذره و پاییزم به همین سرعت تموم شد اواخر پاییز یه سفر به مشهد داشتیم که خیلی بهمون خوش گذشت و من واسه ویزیت دندونام پیش دکتر رفتم و یه هدیه کوچولو از آقای دکتر گرفتم همون شبی که برگشتیم شب یلدا بود به همین خاطر مراسم یلدا سه شب قبل خونه خاله آرزو برگزارشد ، به من که خیلی خوش گذشت و کلی عکس یادگاری گرفتیم حالاعکسای یـلدا و ادامــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه راستی فردا دایی جونم ، زن دایی و محم...
نویسنده :
ملیحه
19:07